این سخنان پسر 22 سالهای به نام سهراب بود که روز چهارشنبه 25 مهر به اتهام 20 فقره گردنبند قاپی درشعبه دوم دادیاری دادسرای جنایی تهران تحت بازجویی قرارگرفت.
سهراب در دفاع از خود به دادیار سلیمانی گفت:« وسوسه بزرگ شدن(!) من را به این روز انداخت.
بچههای محل اصلا قبولم نداشتند و برای اینکه به حساب بیایم دست به هرکاری که فکرش را بکنید زدم؛ تا اینکه وقتی به خود آمدم که معتاد به موادمخدرشده بودم. حالا همه من را یک معتاد مفنگی میدانستند و باز هم گنده لات نبودم.
دیگر چارهای نداشتم و همه زندگیام شده بود اینکه چطوری پول گیر بیاورم تا خرج موادم را تأمین کنم.
چون بیکار بودم افتادم توی خط سرقت و گردنبند قاپی ؛ برای همین سواربر موتورسیکلتم درخیابانها تردد میکردم و با شناسایی زنانی که گردنبند گرانقیمت برگردنشان بود با سرعت به آنها نزدیک شده وبا ربودن گردنبندشان فرارمی کردم».
برپایه این گزارش این پسر جوان که روی بدنش آثار خالکوبی و جراحات شدیدی که نشانگر شرکت وی در دعواهای بسیاری بود دیده میشد، با دستور قاضی سلیمانی دادیار پرونده به اداره آگاهی انتقال یافت تا تحقیقات درخصوص جرائم ارتکابیاش صورت گیرد.
این درحالی است که متهم وقتی متوجه شد باید روانه زندان شود با التماس ازقاضی پرونده میخواست به او کمک کند تا راهی زندان نشده و فرصتی برای جبران اشتباهاتش داشته باشد.